تا به حال برایتان پیش آمده که در حین تماشای غروب زیبای آفتاب در افکار خود غرق شوید یا در حین گوش دادن به یک قطعه موسیقی، احساسات مختلف وجود شما را در بر بگیرند؟ این تجربیات منحصر به فرد که همه ما تجربه میکنیم، بخشی از چیزی است که خودآگاهی نام دارد. صدایی درون ما که زندگی را روایت میکند، و احساس حضور در جهان و توانایی انعکاس افکار و احساساتی که در وجودمان میگذرد را به ما میدهد.
در این مقاله، سفری جذاب به درون وجود خود را تجربه میکنیم تا خودآگاهی را کشف کنیم. معنای آگاهی، چگونگی تلاش دانشمندان و فیلسوفان برای درک آن، و چرایی اهمیت این بخش از وجود ما، از مفاهیمی است که در این مقاله بررسی خواهیم کرد. نفسهای خود را حبس کنید و برای سفر در اعماق دنیای آگاهی آماده شوید!
آگاهی چیست؟
تصور کنید در حال گاز گرفتن میوه مورد علاقهتان هستید. میتوانید طعم شیرین آن را بچشید، بافت آن را حس کنید و عطر خوب آن را استشمام کنید. حالا به زمانی فکر کنید که در یکی از کتابهای خود غرق شده بودید و چیز دیگری توجه شما را به خود جلب نمیکرد. یا حتی زمانی که بعد از مدتها یکی از عزیزانتان را دیدهاید و احساس شادی را با تمام وجود تجربه کردهاید. همه این تجربیات، احساسات و افکار بخشی از آگاهی شما هستند.
حالا که با سادهترین تعریف از آگاهی آشنا شدهایم میتوانیم به سراغ خودآگاهی برویم!
خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی یکی از اصطلاحات روانشناسی است که به میزان آگاهی فرد از افکار، احساسات و اعمال خود اشاره دارد. خودآگاهی را می توان به دو نوع خصوصی و عمومی تقسیم کرد:
خودآگاهی خصوصی
این نوع به معنای تمایل فرد به تأمل با خود و درگیری او با احساسات درونی است. درون نگری و پذیرش خود در این نوع از خودآگاهی قرار میگیرند. افرادی که بهره بیشتری از این نوع دارند، هوشیارتر، همدلتر و قابل اعتمادتر هستند.
خودآگاهی عمومی
این نوع به معنای درک فرد از خود به عنوان بخشی از اجتماعی است. برای مثال این مسئله که دیگران راجع به پوشش شما چه فکر میکنند در خودآگاه عمومی شما اتفاق میافتد. افرادی که از خودآگاهی عمومی بالایی برخوردارند، محتاطتر و سازگارتر هستند.
خودآگاهی نقش مهمی در رفتار و تصمیمگیریهای انسان دارد. در واقع همین بخش از آگاهی ما است که میتواند به صورت مستقیم بر نحوه تعامل ما با دیگران، مقابله با استرس، طرز بیان و ارزیابی خود تاثیر بگذارد.
با درک بهتر خود، میتوانیم از خودآگاهی به عنوان ابزاری برای رشد و توسعه شخصی استفاده کنیم. ما انسانها این توانایی را داریم تا بین نوع خصوصی و عمومی خودآگاه تعادل برقرار کنیم!
نیمه خالی و پر لیوان در خودآگاهی
خودآگاهی مانند بسیاری از سازههای روانشناختی دارای جنبههای مثبت و منفی است. درک این جنبهها به ما کمک میکند تا کنترل بیشتری بر شرایط و مسیر زندگی خود داشته باشیم.
جنبههای مثبت خودآگاهی
برای شروع از جنبههای مثبت شروع خواهیم کرد!
خود شناسی
خودآگاهی، خود شناسی ما را افزایش میدهد. این اتفاق به ما اجازه میدهد تا افکار، احساسات و رفتارهای خود را بهتر درک کنیم. نتیجه این درک بهتر، هوش هیجانی بیشتر خواهد بود که میتواند ما را در مسیر زندگی یاری دهد.
بازنگری درونی
وجود خودآگاه به ما اجازه میدهد برای حل و بررسی مشکلات به درون خود رجوع کنیم. با تأمل در اعمال و تصمیمات خود، میتوانیم از اشتباهاتی که انجام دادهایم درس بگیریم، تغییرات لازم را اعمال کنیم و رشد کنیم.
رشد شخصی
بخش خودآگاه ذهن ما، تاثیرگذارترین بخش در فرایند رشد شخصی ما است. وجود این بخش است که به ما انگیزه میدهد تا خودمان را بهبود بخشیم، به دنبال علایقمان برویم و به اهدافمان برسیم. علاوه بر این موارد، انعطافپذیری درونی ما توسط بخش خودآگاه وجود ما مدیریت میشود؛ در نتیجه افزایش یا کاهش این انعطاف پذیری، قدرت ما برای حل مشکلات نیز تغییر میکند.
جنبههای منفی خودآگاهی
حالا که با جنبههای مثبت خودآگاهی آشنا شدیم، نوبت به بررسی جنبههای منفی این بخش جذاب از آگاهی میرسد!
خودآگاهی بیش از حد
در حالی که سطح مناسبی از خودآگاهی برای رشد ما نیاز است، درگیری بیش از حد با این بخش از آگاهی میتواند برای ما مضر باشد. تفکر بیش از حد، عدم توانایی برای تصمیمگیری، به تعویق انداختن کارها، کاهش عزت نفس و شک به خود از جنبههای منفی فعالیت بیش از حد خودآگاه محسوب میشوند.
اضطراب اجتماعی
سطوح بالای خودآگاهی میتواند باعث بروز اضطراب اجتماعی شود. وقتی بیش از حد نگران درک دیگران از خودمان شویم، از موقعیتهای اجتماعی اجتناب میکنیم و با سخنرانی در جمعهای بزرگ مشکل پیدا میکنیم.
نکتهای که باید بدانیم این است که با ایجاد میتوانیم با ایجاد تعاد از خودآگاه ذهن خود به عنوان ابزاری برای خودسازی و رشد شخصی استفاده کنیم. در بخشهای بعدی مقاله، استراتژیهای مختلف برای مدیریت خودآگاهی و استفاده از آن برای رشد شخصی را بررسی خواهیم کرد.
دیدگاههای مختلف در رابطه با خودآگاهی
همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، خودآگاهی تنها یک تجربه درونی نیست بلکه به عنوان پدیدهای روانشناختی توسط رشتههای مختلفی مانند فلسفه، عصب شناسی و علوم شناختی مورد مطالعه قرار میگیرد.
یکی از تأثیرگذارترین نظریههای خودآگاهی، نظریه اطلاعات یکپارچه IIT است. طبق این نظریه، هوشیاری از ادغام اطلاعات در مناطق مختلف مغز ناشی میشود. بر اساس همین نظریه، هوشیاری ما نتیجه ادغام اطلاعات بدن و اعمال خود با اطلاعات مربوط به محیط و سایر عوامل است. این یکپارچگی باعث ایجاد حس انسجام و وحدت میشود که نهایتا باعث خلق موجودیتی به نام "خود" میشود.
یکی دیگر از نظریههای برجسته خودآگاهی، نظریه فضای کار سرتاسری GWT است. طبق این نظریه، آگاهی توسط شبکهای از مناطق مغزی ایجاد میشود که از طریق یک فضای کاری سرتاسری با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. این فضای کاری، حاوی اطلاعاتی در مورد جنبههای مختلف وضعیت روانی فرد مانند توجه، حافظه، عواطف و اهداف او است. هنگامی که این جنبهها فعال یا به روز میشوند، در دسترس بخش خودآگاه قرار میگیرند.
این مطالعات برخی از پیچیدگیها و تنوع خودآگاهی را به عنوان پدیدهای روانشناختی زیر ذرهبین میبرند. با یان حال باید به این نکته دقت کنید که این مطالعات در حد نظریه باقی ماندهاند.
روشهای مدیریت خودآگاهی منفی
حالا که با انواع مختلف خودآگاهی، نیمه پر و خالی آن و نهایتا نظریههای روانشناختی درباره آن آشنا شدیم، میتوانیم به سراغ روشهای مدیریت جنبههای منفی خودآگاه خود برویم. در ادامه، برخی از استراتژیهای کاربردی برای مدیریت این جنبههای منفی را بررسی خواهیم کرد:
هوشیاری در لحظه
برای اینکه بتوانیم جنبههای منفی هوشیاری را مدیریت کنیم باید بتوانیم در لحظه زندگی کنیم. بله… فکر کردن راجع به آینده و درس گرفتن از گذشته برای همه ما الزامی است اما در زمان و شرایط درست! زندگی در لحظه، تمرکز ما روی افکار و نگرانیهای بیمورد را کاهش میدهد و تمرکز بر تجربیات فعلی کمک میکند. مدیتیشن، یوگا یا صرف چند لحظه در روز برای تمرکز بر تنفس میتواند به شما در این مسیر کمک کند.
خودتان را بپذیرید
همه ما عیب و نقص داریم! این چیز عجیبی نیست؛ پس باید یاد بگیریم خودمان را با تمام این مشکلات و نقصها بپذیریم. به جای انتقاد از خود به خاطر کاستیها و نواقص، باید یاد بگیریم که چطور همین کمبودها و نواقص ما شخصیتی منحصر به فرد به ما بخشیدهاند. دقت کنید که منظور ما رها کردن ویژگیهای منفی به امان خدا نیست! همه ما باید برای بهبود خود تلاش کنیم.
تغییر ساختار شناختی
در این روش، طرز فکر ما در مورد خودمان و موقعیتهایی که داریم بررسی میشود. به عنوان مثال، به جای این که فکر کنیم "من همیشه همه موقعیتهای خوب را خراب میکنم"، می توانیم فکر کنیم، "این بار اشتباه کردم، اما دفعه بعد بهتر عمل میکنم چرا که تجربه بیشتری دارم."
کمکهای حرفهای
اگر خودآگاهی زندگی شما را مختل کند باید به سراغ یک متخصص بروید. این افراد میتوانند با بررسی علائم مختلف به ما کمک کنند تا بتوانیم از این بخش وجودی خود در مسیر رشد فردی استفاده کنیم.
کلام آخر در رابطه با خودآگاهی
در این مقاله با مفهوم خودآگاهی آشنا شدیم، آن را در قالب روانشناسی تعریف کردیم و نقش آن را در رفتار و تصمیمگیریهای انسانی زیر ذرهبین آنلایف بردیم. نهایتا جنبههای مثبت و منفی بخش خودآگاه ذهنمان را بررسی کردیم و به نظریهها و یافتههای تحقیقاتی در رابطه با این پدیده پیچیده پرداختیم.
خودآگاهی سازهای چند وجهی است که هم میتواند ما را به چالش بکشد و هم به رشد ما کمک کند. با درک بهتر این بخش از وجودیت خود، میتوانیم از قدرت آن برای افزایش خودآگاهی، تقویت رشد شخصی خود و داشتن زندگی بهتر استفاده کنیم. به یاد داشته باشید که میتوانید در مسیر رسیدن به خودآگاهی از متخصصین آنلایف کمک بگیرید. شما همچنین میتوانید برای ارتقا سطح خودشناسی، از دوره خود واقعی استفاده کنید!
از اینکه در این سفر طولانی همراه ما بودید، ممنونیم. امیدواریم که این مقاله، بینشهای ارزشمندی در مورد خودآگاهی در اختیار شما قرار داده باشد و الهام بخش شما باشد و بتوانید از آن به عنوان ابزاری برای رشد شخصی و خودسازی استفاده کنید. به یاد داشته باشید که سفر شما در مسیر خودسازی، سفری طولانی است!